مدح و مناجات با امیرالمومنین علیهالسلام
گـدای شیـر یـزدانم، فـقـیـر شـاه مـردانم نمک پـرودۀ سلطان عـالـم پـیـر سلـمانم گهی مانند جبریل است و گاهی همچو پیغمبر از این گونه تجلّی های او عمریست حیرانم خدا باید بخوانم یا که عبد خالقش خوانم علی رب گشته یا رب مرتضی من که نمیدانم عجب زیبا حدیثی را رسول الله فرموده: که من هم بیولای مرتضی بیدین و ایمانم اگر کوه گُهر را هم به من روزی خدا بخشد نمیارزد به آن لحظه که من در زیر ایوانم به هر سویی نظر کردم امیرالمومنین دیدم و فهـمیدم «تولوا…» را میان ختم قـرآنم خودم را در کنار حضرت معشوق میبینم روایاتی از آن دلبر سحرها تا که میخوانم به گوشم مانده آوایش که بابایم چنین میگفت: بدون او خس و خارم ولی با او گلستانم چه عذری آورم فرادی محشر نزد صدیقه اگر افـتـد ز لبهـایـم دمی ذکر عـلی جانم |